سفری غریب
سفری غریب
سفری غریب داشتم
توی چشمای قشنگت،
سفری که بر نگشتم
غرق شدم توی نگاهت،
دل ساده ی ساده
کوله بار سفرم بود
،چشم تو مثل یه سایه
همجا همسفرم بود،
من همون لحظه اول
آخر راهو می دیدم،
تپش عشق و تو رگهام
عاشقانه می چشیدم
ادامه مطلب
[ سه شنبه 90/6/1 ] [ 1:57 عصر ] [ محمدجوادصحرائی ]